با چه شرايطى فرد ديگر محجور نيست؟

اغلب امور حقوقی همانند انعقاد معاهدات، خرید یا فروش و سایر معاملاتی که در دنیای کارهای حقوقی قرار میگیرد، جهت آن که صحیح و درست باشد و در بطن دادگاهها از قابلیت استناد برخوردار باشد، نیازمند وجود برخی از شرایط خواهد بود.
بله، درست است در دل قوانین و مقررات گوناگون ایران بدین شرایط کم و بیش اشاره شده و مورد توجه قرار گرفتهاند. از جمله حائز اهمیت ترین شرایط جهت صلاحیت و اهلیت دو طرف، وجود یک معاهده است.
بدیهی است که در کلیه کشورهای جهان جهت انجام برخی امور حقوقی حائز اهمیت، صلاحیت و اهلیت خاصی مورد نیاز است. بنابراین هر کسی نمیتواند جهت انجام کارهای حقوقی مبادرت ورزد.
چرا که امور حقوقی از امورات بسیار مهمی هستند که منجر به رشد، توسعه و پیشروی صنعت و تجارت یک کشور خواهد شد. از این جهت وجود بینظمیها و ایجاد هرج و مرج در این کارها میتواند صدمات جبرانناپذیری را به یک جامعه و جوانب مختلف آن وارد نماید.
انواع اهلیت را بشناسید
اهلیت در معنی شایستگی و صلاحیت در دو مورد خلاصه میشود:
اهلیت تمتع
به معنی صلاحیت شخص جهت دارا شدن حق و تکلیفی است که بنابر قوانین و مقررات کشور ما، تمامی افراد از به هنگام تولد، این نوع از اهلیت را دارند. از این جهت هیچ کس نمیتواند این گونه از اهلیت را از وی سلب نماید.
اهلیت استیفاء
به معنی صلاحیت و شایستگی هر شخص جهت اجراء نمودن حقوق خویش است و به اشخاصی که دارای چنین اهلیتی نیستند، محجور گفته میشود.
حجر به چه معناست؟
به طور حتم بسیاری از ما این جمله را شنیدهایم که «او برای انجام فلان معامله اهلیت مورد نیاز را ندارد و وی محجور است.» حال این جمله دقیقا به چه معنا میباشد، آیا میدانید؟ محجورین به چه کسانی اطلاق میشود و به چه هنگام از حالت حجر به بیرون میآیند!
حجر در کلمه به معنای ممنوعیت میباشد و در اصطلاح محجور، شخصی است که بنابر قانون توانایی و صلاحیت انجام برخی از امور حقوقی را ندارد و چنانچه که به تنهایی اقدام کارهای حقوقی کند، آن امورات حسب مورد باطل بوده یا غیرنافذ (غیر درست و اصولی) تلقی میشود.
انواع حجر کدام است؟
حجر عام یا کلی و حجر خاص
حجر عام بدین معنی است که شخصی به گونهای عام و کلی از انجام و اعمال حقوقی خود منع گردیده باشد. همانند یک فرد مجنون دائمی که از اجراء و اعمال حقوقی خویش منع گردیده است و به عبارتی اعمال حقوقی او باطل میباشد.
حال حجر خاص به همان شکل که از معنای آن روشن است، یعنی فرد تنها از انجام برخی از حقوق خود منع گردیده است. همانند حجر سفیه که تنها در راستای امور مالی او است.
حجر حمایتی نیز سوءظنی
در دنیای حقوقی دو اصطلاح به چشم میخورد تحت نامهای حجر حمایتی نیز سوء ظنی.
حجر حمایتی با غایت حمایت و پشتیبانی از حقوق و منفعت محجور اعمال شده است و نیز حجر سوء ظنی با غایت حمایت و پشتیبانی از منافع و حقوق افرادی وضع گردیده است که با محجورین به معامله مبادرت میورزند. چون طلبکاران یک فرد ورشکسته.
انواع محجورین در چه مواردی خلاصه میشود؟
بنابر ماده ۲۱۰ قانون مدنی «متعاملین باید برای معامله اهلیت داشته باشند».
نشانه داشتن این اهلیت وجود سه شرط است و ما میتوانیم آن را در عقل، بلوغ، رشد خلاصه نماییم. پس افرادی که سه شرط نام برده شده یا یکی از آن را نداشته باشند، محجور خواهند بود.
صغیر
بنا بر قانون مدنی صغیر شخصی است که هنوز در سن بلوغ گام نگذارده است. بر اساس تبصره یک ماده ۱۲۱۰ قانون مدنی «سن بلوغ در پسران پانزده سال تمام قمری میباشد و در دختران این سن به نه سالگی کاهش پیدا میکند.»
البته بنابر قانون صغیر خویش به صغیر ممیز و نیز غیر ممیز قسمبندی میگردد که در امتداد به تعریف هر یک از آنها و شرایط معاملات و امور حقوقی مربوط بدانها خواهیم پرداخت.
صغیر ممیز
صغیر ممیز صغیری میباشد که گرچه هنوز به سن بلوغ گام نگذارده است، ولیکن قوهای به جهت درک خوبی، بدی نیز زشتی و زیباییها دارد.
اغلب ضمن نظریات حقوقی سن صغیر ممیز را سن هفت سالگی در نظر میگیرند. بنابر ماده ۱۲۱۲ قانون مدنی «صغیر ممیز خواهد توانست تملک بلاعوض نماید، همانند قبول هبه، صلح بلاعوض و…».
در یک نگاهی جامع میتوان چنین گفت معاملات و کارهای حقوقی صغیر ممیز به جزء تملکات بلاعوض او غیرنافذ میباشد. پس ولی یا قیم یک صغیر ممیز بایستی معاملات و امور او را تایید نماید تا صحیح و اصولی شود.
صغیر غیرممیز
صغیر غیرممیز صغیری میباشد که هنوز بالغ نگردیده است و هیچ قوه و درکی را از خوبی، بدی نیز زشتی و زیباییها ندارد.
به عبارتی میتوان چنین بیان نمود که صغیر غیرممیز هیچ نوع تشخیصی در وجود خود ندارد. از این جهت تمامی امور حقوقی او باطل خواهد بود و حتی قدرت و توان تملکات بلاعوض چون قبول هبه را ندارد.
ممکن است برای شما این سؤال ایجاد شود که صغیر تا به چه هنگام معاملاتش صحیح و درست نیست! چه زمانی او از حجر خارج خواهد گشت؟ آیا به هنگامیکه بالغ گردد میتواند همچون یک بزرگسال امور و کارهای حقوقی خویش را به انجام رساند!
در جواب به سؤال مطروحه میتوانیم چنین بیان داریم که صغیر با گام گذاردن به سن و سال بلوغ از حجر خارج خواهد شد. ولو، امور و کارهایی که به انجام میرساند دارای دو حالت خواهد بود: کارهای مالی و کارهای غیرمالی.
قانونگذار میان دو مورد نامبرده شده تفاوتهای را قائل شده است. بدین حالت که ضمن مادهی ۱۲۱۰ قانون مدنی قید گردیده است که
هیچکس را نمیتوان پس از گام گذاشتن به سن بلوغ تحت عنوان جنون و یا عدم رشد، محجور تلقی کرد. مگر به هنگامی که عدم رشد و یا جنون آن به حالت ثابت درآمده باشد.
ضمن تبصره دو این ماده قید گردیده است که «اموال صغیری را که بالغ گردیده است، به هنگامی میتوان بدو داد که رشد او ثابت گردد.
از ماده قانونی بیان شده در قسمت فوقانی متن میتوان به چنین نتیجهای دست یافت که صغیر با رسیدن به سن بلوغ در امور غیرمالی خود اهلیت دارد. ولیکن ضمن امور و کارهای مالی اهلیت ندارد تا به هنگامی که حکم بنابر رشد او در دادگاه صالح صادر گردد.
افراد غیر رشید
شخص غیر رشید به کسی اطلاق میگردد که دارای عقل معاش نیست و رفتار وی نیز اداره نمودن امورات و اموال او منطقی و بر اساس عرف جامعه نیست.
ضمن ماده ۱۲۰۸ قانون مدنی چنین بیان شده است که غیر رشید فردی میباشد که تصرفات وی در اموال و حقوق مالی خویش عقلانی به نظر نمیرسد.
برای نمونه یک شخص غیر رشید امکان دارد کلیه اموال و دارایی خویش را صرف خرید یک کالای ارزان و بیارزش نماید. به همین علت قانونگذار جهت حمایت و پشتیبانی از این شخص و اموال او، چهارچوبهایی جهت معامله با آنها معرفی نموده است.
البته لازم است خاطر نشان شویم که حجر سفیه یا غیر رشید تنها در کارهای مالی اوست و در کارهایی چون نکاح و طلاق، و غیره اهلیت خواهد داشت و محجور به حساب نخواهد آمد.
معاملات انجام شده توسط سفیه، غیرنافذ خواهد بود و میبایست به تأیید از جانب قیم او رسد تا صحیح و اصولی گردد.
مجنون
مجنون به کسی اطلاق میشود که قوای دماغی او به جهت درک و تشخیص صحیح و ناصحیح مختل گردیده است و بهرهای از عقل خود ندارد.
البته که بنابر قانون مدنی ایران، مجنون بر دو دسته تقسیم میشود: مجنون دائمی نیز مجنون ادواری.
مجنون دائمی
مجنونی میباشد که جنون او به گونهای دائمی و همیشگی میباشد و هیچ دورهای وجود نخواهد داشت که بتوان او را در صحت و سلامت عقل مشاهده نمود.
مجنون ادواری
حالات مجنونی میباشد که طی دوران و روزهایی از سال در حالت جنون به سر میبرد و طی دوران و روزهایی از سال در حالت سلامت عقل به سر میبرد.
حکم حجر یا آن که حکم رفع حجر
قانونگذار افراد محجور (اعم از صغیر، مجنون و سفیه) را به حال و هوای خود رها ننموده است و در راستای محافظت و حمایت از منافع این افراد، هر زمان تقاضای رسیدگی و صدور حکم حجر در دادگاه رسیدگی کننده، شود.
دادگاه در ابتدا موضوع را به گونهای تمام و کمال رسیدگی مینماید و در پایان پس از صدور حکم حجر جهت اداره امور مربوط به فرد محجور، اشخاصی را معین میدارد.
مطابق با ماده ۵۸ قانون امور حسبی ضمن رسیدگی به تقاضای حجر، دادگاه نسبت به افرادی که مجنون و یا سفیه معرفی گردیدهاند هر نوع تحقیقاتی را که مورد نیاز بداند، به انجام میرساند و خواهد توانست افرادی که اطلاعات آنها را قابل بهرهگیری بداند، احضار کرده و یا جهت تحقیق از اشخاص یاد شده، نماینده بفرستد و بعد از رسیدگیهای لازم و احراز حجر، حکم بنابر حجر ارائه دارد و به هنگام عدم احراز حجر تقاضای حجر را رد میکند.
نیز همچنین بنابر ماده ۵۸ قانون یاد شده تحقیق نماید و آن فرد نتواند در دادگاه به طریق عذر موجه حضور به عمل آورد، دادرس دادگاه خود شخصا یا به واسطه نماینده خارج از دادگاه از او تحقیقات لازم را به انجام میرساند.
پس از صدور حکم حجر دادگاه براساس ماده ۱۲۱۸ قانون مدنی برای افراد ذیل قیم معین میکند:
- برای صغیر که دارای ولی خاص نیست.
- برای مجانین نیز افراد غیر رشید که جنون و یا عدم رشد او متصل به هنگام صغر آنها نباشد.
- برای مجانین نیز افراد غیر رشید که جنون یا عدم رشد آنها متصل به هنگام صغر آنها نبوده و همچنین دارای ولی مخصوص به خود نباشد.
و نیز بنابر ماده ۱۲۱۹ قانون مدنی هر یک از ابوین موظف میباشد طی مواردی که بنابر ماده پیش برای اولاد آنها قیم تعیین گردد مراتب را به دادستان حیطهی اقامت خویش و به نماینده او اطلاع داده و از او درخواست کند که اقدامات لازم را به جهت نصب قیم در پیش بگیرد.
خارج شدن از حالت حجر نیز حکم رفع حجر
امکان دارد این سؤال ذهن شما را به خود مغشوش سازد که محجورین تا به چه هنگام محجور هستند و به چه هنگام از حال و هوای حجر بیرون خواهند آمد؟
به همان حالت که چندی پیش بیان نمودیم جهت آن که شخصی از حالت حجر به بیرون آید میبایست هر سه شرط عقل، بلوغ نیز رشد را کنار همدیگر داشته باشد.
از این جهت هر یک از محجورین هنگامی که هر سه شرط یاد شده را به دست بیاورد، میتوان بیان داشت که او نیز از حالت حجر بیرون آمده است.
این قبیل از افراد چنانچه که از جانب دادگاه برای او حکم حجر صادر گردیده باشد، بعد از دگرگونی شرایط، خواهد توانست به طریق رجوع به دادگاهی که حکم حجر را صادر نموده است، درخواست رفع حجر کند.
به این هنگام است که دادگاه به درخواست او رسیدگی مینماید و در برخی از شرایط او را به پزشکی قانونی ارجاع خواهد داد. به هنگامی که نتایج حاصله تاییدی بر سلامت عقل و رشد او داشته باشد، دادگاه حکم بنابر رفع حجر صادر خواهد نمود.
گرچه نظر پزشک قانونی برای دادگاه رسیدگی کننده موضوعیت نخواهد داشت و دادگاه ضرورتی به پذیرش آن ندارد ولیکن چون یک کارشناس تا هنگامی که برای دادگاه خلاف واقع بودن آن به تایید نرسد، معتبر خواهد بود و چنانچه که دادگاه با ادله و مستندات موجود خلاف حقیقت بودن نظریه پزشکی قانونی را احراز نماید، بدین هنگام نظر پزشک اعتبار ندارد.
ولو مقام قضایی محترم مازاد بر گواهی پزشک قانونی اقدام به تحقیق از خود فرد محجور و اطرافیان او مینماید. پس از صدور حکم بنابر رفع حجر، فرد قیم مقام قیمومت خود را از دست خواهد داد و دیگر صلاحیت و شایستگی دخالت در کارهای محجور را ندارد.
از این جهت مطابق با ماده ۸۷ قانون امور حسبی قیم بایستی پس از رفع حجر، اموال محجور را به تصرف وی درآورد.
حال چنانچه که طی مدت زمان حجر مقام قیمومت از قیم سلب شد و به جای او شخص دیگری تعیین گردید اموال را تحت تصرف قیم بعد از خود درآورد.
مازاد بر موارد یاد شده مطابق با مادهی ۷۸ قانون امور حسبی میتواند هزینه منوط بر تهیه صورتحساب و تحویل اموال را چنانچه از اموال محجور اخذ نشود، بعد از زوال مقام خود از محجوری که رفع حجر از او صورت گرفته است، برداشت کند.
فرآیند انجام شکایت چگونه است؟
ما در این قسمت از مطلب خود به شما توضیح خواهیم داد که به جهت رفع حجر از خود، بایستی کدام مراحل را پشت سر خود بگذارید.
خواهان و خوانده دعوی رفع حجر چه کسانی خواهند بود؟
تقاضای رفع حجر در معنای حکم رشد خلاصه نمیشود و اساسا دعوی مطرح نیست تا حکمی له و یا علیه فردی از جانب دادگاه صادر گردد.
بلکه تقاضای رفع حجر از امور حسبی میباشد. مطابق با ماده یک قانون امور حسبی، امورات حسبی، اموری میباشد که دادگاهها موظف به رسیدگی بدانها هستند و باید تصمیمی از جانب آنها گرفته شود.
فردی که به علت جنون یا سفه، محجور گشته باشد به واسطه حکم دادگاه رفع حجر از او صورت میپذیرد. چرا که به واسطه حکم دادگاه محجور شناخته شده است و اثرات حکم حجر مادامی که حکم رفع آن صادر نگردد باقی محسوب خواهد شد.
در ماده ۱۲۵۴ قانون مدنی چنین بیان شده است که؛ خارج شدن از تحت تقاضانامه امکان دارد توسط خود مولی علیه و یا هر فرد صاحب نفع دیگری صورت پذیرد.
حال تقاضانامه امکان دارد به صورت مستقیم و یا به واسطه مدعی العموم حوزهای که مولی علیه در آن جا ساکن است و یا نماینده او به محکمهی ابتدایی همان بخش داده شود. خوانده دعوی عبارتند از دادستان و محجور و دعوی لازم است به طرفیت هر دوی آنها طرح گردد.
دادخواست صدور رفع حجر به چه معناست؟
قیم نیز ولی قهری خواهند توانست دادخواست رفع حجر بدهند. ولو اصولاً دادخواست رفع حجر از جانب شخصی که ادعای خروج از حجر را دارد، یعنی فردی که سابقاً حکم حجر او صادر گردیده است. به طرفیت دادستانی و نیز قیم یا ولی قهری تحویل دادگاه صالح میشود.
خواهان لازم است تمامی دلایل منوط بر خروج از حجر و به گونهای تمامی دلایل و عللی که مثبت سلامت شرایط عقلانی و روحی او میباشد را به دادگاه صالح تسلیم نماید. با طرح این نوع از ادعا، دادگاه وارسیهای مورد نیاز را در پیش خواهد گرفت.
سپس بعد از دریافت تاییدیه پزشکی قانونی بنابر صحت و سلامت عقلانی خواهان، دادگاه اقدامات مورد نیاز به جهت صدور حکم رفع حجر را به انجام میرساند. بنابر این حکم، قیمومت فرد باطل میشود و شخص توانایی این را خواهد داشت که در ارتباط با کارهای خویش، مستقلا تصمیم گیرد.
حکم صادر شده از جانب دادستان از قابلیت اعتراض برخوردار است. نوع دعوی دادخواست یاد شده جالب است بدانید که این دعوی، یک دعوی غیرمالی است.
کدام دادگاه صلاحیت رسیدگی به دعوی رفع حجر را داراست؟
رسیدگی بدین دادخواست در صلاحیت دادگاه خانواده آخرین محل اقامت خوانده صورت خواهد گرفت.
مدارک لازم جهت انجام شکایت چیست؟
جهت تنظیم دادخواست در این زمینه لازم است شما دوستان عزیز، اسناد و مدارک هویتی خود را نیز به همراه داشته باشید. مازاد بر آن چندی پیش بیان نمودیم که لازم است گواهی پزشکی قانونی هم در اختیار باشد.
با اینکه دادستان محترم به جهت رسیدگی تنها گواهی پزشکی قانونی را ملاک نظر قرار نمیدهد. از سویی دیگر برخی دیگر از اسناد و مدارک نیز مانند بیان نام شاهد ضمن برگه دادخواست میتواند مفید و مؤثر واقع شود.
شما میتوانید از مقام محترم قضایی خواستار شوید در این راستا به تحقیقات محلی نیز اکتفا کند.
هزینه تمام شده تنظیم شکایت چقدر است؟
بهتر است خاطر نشان شویم که، شما نیازمند صرف هزینه بسیار در این زمینه نخواهید بود. شما تنها با صرف هزینهای ناچیز آن هم بابت تنظیم دادخواست میتوانید خواستار رسیدگی بدان در مراجع صالح شوید.
آیا برای این شکایت نیاز به وکیل است؟
در بینابین دعواهای حقوقی برخیها دارای پیچیدگی و ابهامات بسیار است. گویا که افراد به دلیل عدم اطلاعات کافی از تنظیم دادخواست بسیار متضرر میشوند.
گاهی هم ممکن است شما مسیر خود را در مجموع اشتباه طی نموده و تمام دارایی خود را به علت محجور بودن و عدم اثبات رفع حجر از کف بدهید.
تنظیم دادخواست به واسطه یک وکیل نه تنها آن که میتواند زمان رسیدگی به دعوی را کوتاه نماید بلکه او میتواند قوت قلبی برای شما جهت رسیدگی به پرونده باشد. شما میتوانید حتی مراحل رسیدگی به پرونده خود را رها نموده و به او در این زمینه اطمینان کنید.
حصول اطمینان از مفاد دادخواست، پیشگیری از اتلاف زمان، پیشگیری از دوباره کاری، صرف هزینه اندک، از جمله مزیتهای تنظیم دادخواست توسط وکیل خواهد بود.